شباهت های قیام امام حسین (ع) و قیام امام زمان (عج)
1. ایمان راسخ
ایمان، ثمرة معرفت صحیح و حقیقی است. امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «المعرفة اصل فرعه الایمان»؛ «ایمان، تابع معرفت است». پس هر چه معرفت بیشتر باشد، ایمان نیز قویتر است؛ چنانچه رسول الله نیز فرمودهاند: «افضلکم ایمانا افضلکم عرفة».
طبیعی است قلبی که از رجس و آلودگی پاک شود و ظرف علوم و معارف اهلبیت (علیهالسلام) گردد، اطمنیان و ایمان در آن استقرار مییابد.
در تاریخ آمده است که یاران حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) در شب عاشورا، نشاط و آرامش عجیبی داشتند. سید بن طاووس در لهوف نقل میکند که در شب عاشورا، بریربنخضیر با عبدالرحمنعبدریه شوخی میکرد و او را میخنداند و میگفت: «اطرافیانم میدانند که من، نه در جوانی و نه در پیری، اینگونه نبودهام؛ ولی این حالت، به جهت شوق و اشتیاقی است که نسبت به جایی که به سوی آن خواهیم رفت، دارم».
یاران حضرت بقیتالله (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) نیز، چنان خود را برای امام خود، ساخته و مهیا نمودهاند و ایمان را در قلب خود، مستقر ساخته¬اند که خدای تعالی در قرآن بر ایمانشان صحه میگذارد و آنها را اهل ایمان و عمل صالح معرفی میکند و میفرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِم…»225.
امام باقر (علیهالسلام) نیز در شأن یاران امام زمان (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) میفرمایند: «این مؤمنان، همان کسانی هستند که خدای تعالی در کتابش، این¬گونه آنها را توصیف نموده است: “الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب…"»226.
اگر چه امام زمان (علیهالسلام) غائب است، ولی یاد او در دلهای آکنده از ایمان یارانش، حضور دارد؛ چنانچه امام کاظم (علیهالسلام) میفرمایند: «یغیب عن ابصار الناس شخصه و لا یغیب عن قلوب المومنین ذکره». ایمان به غیب، یاران حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) را چنان ارزش و مقامی داده است، که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) آنها را برادران خود میخواند و آرزوی دیدارشان را مینماید: «یا لیتنی قد لقیت اخوانی… و لکن اخوانی الذین یاتون من بعدکم یومنون بی… »
2. اسوههای استقامت
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون »227.
یاران حسین بن علی (علیهالسلام) و یاوران حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) که خدا را مربی خود میدانند و خویش را تحت تربیت او قرار دادهاند، نمونههای کامل صبر و استقامت هستند. آنان بر راه خود، چنان پابرجا هستند که قلوبی محکمتر از کوه پیدا نمودهاند و مصداق این فرمودة امام علی (علیهالسلام) شدهاند: «المؤمن، صلب من الجبل». آنان ارادههایی آهنین و قاطعیتی عجیب دارند و به هیچ وجه حاضر نمیشوند از راهی که در زیر سایة امامشان در پیش گرفتهاند، برگردند.
سخنانی که یاران امام حسین (علیهالسلام) در شب عاشورا و در محضر ابا عبدالله (علیهالسلام) گفتهاند، بهترین گواه بر این ادعاست. برای مثال، سعیدبنعبدالله حنفی در آن شب، چنین گفته است: «اگر بدانم که در راه شما کشته میشوم، سپس مرا زنده میکنند و میسوزانند و خاکسترم را بر باد میدهند و تا هفتاد مرتبه با من چنین میکنند، باز هم، دست از شما برنخواهم داشت».
زهیربنقین نیز در خطاب با امام حسین (علیهالسلام) این چنین، عرض ارادت کرده است: «یابن رسول الله! به خدا قسم؛ دوست دارم کشته شوم و بعد از آن، دوباره زنده شوم و تا هزار بار، این اتفاق بیفتد؛ اما خدای تعالی کشته شدن را از تو و اهلبیتت دفع نماید».
این ثبات و استقامت، آنها را چنان صبور ساخته بود که در نظرشان، تمام مصائب و سختیهای جهاد در راه خدا، سهل و آسان مینمود؛ لذا در زیارتشان عرض میکنیم: «السلام علیکم ایها الشهداء الصابرون اشهد انکم جاهدتم فی سبیل الله و صبرتم علی الاذی فی جنب الله».
در زمان غیبت، استقامت یاران حضرت مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) در عرصة اعتقادات است. یعنی در روزگاری که تمسک به دین - به تعبیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) - مانند گرفتن پارة آتش بر کف دست است، ایشان، بر اعتقادات صحیح خود، ثابت و پابرجا هستند.
امام باقر (علیهالسلام) در این زمینه فرمودهاند: «یاتی زمان یغیب عنهم امامهم فیاطوبی للثابتین علی امرنا فی ذلک الزمان»؛ «روزگاری میرسد که امام از مردم غائب میگردد. پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان، بر امر ما استوار میمانند».
امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، نیز ارادههای محکم یاران فرزندش، حجت بن الحسن (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) را اینگونه به تصویر میکشد: «کلهم لیوث قد خرجوا من غاباتهم لو انهم همّوا بإزالة الجبال لازالوها من مواضعها»؛ «آنها شیرهای ژیانی هستند که از جنگلهای خود بیرون آمدهاند و اگر اراده کنند که کوهها را از جای برکنند، بی¬تردید چنین میکنند».
3. وفای به عهد
وفای به عهد، یکی از صفات نیک انسان است که در قبال هر کسی، پسندیده میباشد؛ ولی اگر طرف تعهد انسان، خدای تعالی باشد، ارزش و اهمیت آن، فزونی مییابد.
اصحاب حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) به تعهدی که با خدای خود- در اطاعت و نصرت امام خویش داشتند- وفا نمودند؛ به طوریکه ایشان، در خطاب به یارانش میفرماید: «انی لا اعلم اصحابا او فی و لا خیرا من اصحابی…»؛ «همانا من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود، سراغ ندارم».
یاران با وفای حضرت بقیت الله (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) نیز، نه تنها در اثر فتنه و فراز و فرودهای دوران غیبت، تعهد خود را در یاری امام خود، فراموش نمیکنند، بلکه هر روز، عهد خود را با مولای خویش تجدید مینمایند: «اللهم انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا عهدا و عقدا و بیعة له فی عنقه»4
4. محبت شدید به امام (علیهالسلام)
یکی از اوصاف مشترک یاران امام حسین (علیهالسلام) و یاران حضرت بقیت الله (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) این است که محبوبشان را خدای تعالی قرار دادهاند و تمام محبت خود را متمرکز به ذات مقدس او نموده¬اند: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه228». لذا در زیارت شهداء کربلا عرض میکنیم: «السلام علیکم یا اولیاء الله و أحبائه، السلام علیکم یا أصفیاء الله و اودائه، السلام علیکم یا أنصار دین الله».
از آن¬جا که امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «الدین هو الحب و الحب هو الدین»؛ قطعاً کسی که تمام محبتش را معطوف به خدای تعالی میکند، یاری¬کنندة دین او نیز خواهد بود. چنین کسی به تمام متعلقات خدای تعالی و آ¬ثار و نشانههای او عشق میورزد (اللهم انی أسئلک حبک و حب من یحبک) و از آنجا که امام معصوم، وجه الله، و بزرگترین آیت پروردگار است و محبت به او، عین محبت به خدای تعالی میباشد (من احبکم فقد احب الله)، اولیای الهی، بیشترین حب را نسبت به ذوات مقدس معصومین (علیهمالسلام) داشته و دارند.
آثار این محبت شدید را در گفتار و رفتار اصحاب ابا عبدالله (علیهالسلام) -که محبت خویش را برای امام خود، خالص ساختهاند (و مودتی خالصه لکم)- میتوان دید. برای مثال، هلالبننافع، در خطاب با مولای خویش عرض میکند: «ما با دوستان شما، دوست، و با دشمنانتان، دشمن هستیم». مسلمبنعوسجه نیز میگوید: «والله؛ دست از تو بر نمیدارم تا خدا بداند که ما حرمت پیامبرش را دربارة تو رعایت نمودیم».
از دیگر مصادیق این محبت خالصانه، پیمانی است که یاران و خاندان امام حسین (علیهالسلام)، در شب عاشورا با یکدیگر بستند. در آن شب، حبیببنمظاهر، اصحاب را جمع نمود تا به هم تعهد دهند که هنگام جنگ، پیشقدم شوند و نگذارند قبل از آنها، کسی از بنیهاشم به میدان برود. حضرت عباس (علیهالسلام) نیز، بنیهاشم را جمع نمود تا برای دفاع از مولای خویش، همپیمان شوند.
این ویژگی، در اصحاب امام عصر (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) نیز دیده میشود. امام صادق (علیهالسلام)، در اینباره میفرمایند: «اگر همة مردم بمیرند، خداوند، یاران او [مهدی موعود (عجلاللهتعالی فرجهالشریف)] را خواهد آورد؛ آنها کسانی هستند که خداوند دربارة آنها فرموده است: “فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه…229».
کسی که مقصود و محبوب دل او، حجتبنالحسن (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) است، از ذکر نام محبوبش لذت میبرد. دوست دارد نام محبوبش، بلند آوازه باشد و همه، نام او را ببرند و متوجه او باشند. لذا بیتوجهی و غفلت مردم از آن حضرت، برایش گران است: «عزیز علی ان أبکیک و یخذلک الوری»؛ «برای من سخت است که بر تو بگریم، در حالی که دیگران، تو را واگذارند».
چنین کسی، در روز جمعه -که همه به خوشگذرانی مشغولند- زانوی غم در بغل میگیرد و در فراق محبوبش، حیران و سرگردان میشود: «الی متی احار فیک یا مولای» و غربت محبوبش، تاب و توان او را میبرد: «عزیز علی ان یجری علیک دونهم ما جری». او، تمام هستی و وجودش را در پای مولایش ریخته و انتظار روزی را میکشد که جان ناقابلش را فدای قدوم مبارک امام (علیهالسلام) کند و این را، کمترین خدمت به محبوبش میداند. همان¬گونه که امیرالمؤمنین، در توصیف یاوران امام مهدی (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) فرمود: «قوم لم یمنوا علی الله بالصبر و لم یستعظموا بذل انفسهم فی الحق»؛ «آنها قومی هستند که با صبر و شکیبایی خود، برخدا منت نمیگذارند و جانبازی در راه حق را بزرگ نمیشمارند».
امتیازات یاران حجة بن الحسن (عجلاللهتعالی فرجهالشریف)
با وجود تمام مشترکات و تشابهاتی که بین یاران امام حسین (علیهالسلام) و حضرت بقیتالله (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) وجود دارد؛ ولی اصحاب حضرت حجتبنالحسن (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) امتیازاتی دارند که هر انسان با بصیرتی را طامع میسازد تا خود را در زمرة آنان قرار دهد.
منبع: راسخون
محقق: سیده حدیث موسوی
تایپیست: سیده سبا میرزمانی
عکس: سیده سبا میرزمانی