آخرالزمان
* در فتنههای آخرالزمان و آخرین مراحل انتظار، شما با صحنهای مواجه میشوید که خوبان و بعضاً با قرآن در مقابل اهلبیت(ع) میایستند. و به قول امام باقر(ع) برخی از فقها میخواهند حکم قتل حضرت را بدهند، ولی زورشان نمیرسد! (و لو لا ان السیف بیده لأفتى الفقهاء بقتله؛ سایت آیت الله بهجت؛مطلب 2148 و شرح أصول الکافی/ 1/ 563)
* در آخرالزمان مشکل اصلی، آدمخوبها هستند؛ نه کفار و آدمهای بد. مثلاً روایتی نداریم که بگوید: از بس کفار مراکز فساد میسازند، ظهور به تأخیر میافتد! یا روایتی نداریم که بگوید: کفار از بس سلاح هستهای مخرب دارند، لذا حضرت ظهور نمیکند که مبادا آن بمبها را بر سر مسملین فروبریزند! چرا اهلبیت(ع) راجع به سلاح هستهای در آخرالزمان سخن نگفتهاند، در حالیکه راجع به خیلی از مسائل دیگر بحث کردهاند؟ آیا خبر نداشتند؟ چرا خبر داشتند، اما سلاح هستهای مسألۀ آنها نبوده، همۀ مسائل برمیگردد به اینکه «خوبها باید خالص و خُلّص بشوند» مشکل این است که ما در بین خودمان ناخالصی داریم، اینها را باید درست کنیم.
* ما اگر واقعاً در آخرالزمان هم نباشیم، لااقل در آستانۀ آخرالزمان هستیم. و البته این به رفتار ما بستگی دارد که ما چگونه رفتار کنیم تا این آخرالزمان زودتر محقق شود.
1. آیا ده سال پیش کسی فکر میکرد که امروز در منطقه اینهمه لشکر برای خط مقاومت داشته باشیم و همه اینقدر مرید رهبر انقلاب باشند؟! آیا کسی فکر میکرد علاوه بر قدرت فرهنگی، اینهمه قدرت لجستیک در منطقه داشته باشیم؟! آیا کسی فکر میکرد که ملت ایران و عراق اینطور با هم متصل شوند؟! واقعاً کسی فکر نمیکرد.
2. وضعیت الان ما با ده سال پیش، اصلاً قابل مقایسه نیست، احدی ده سال قبل، پیشبینی نمیکرد که وضع ما در منطقه اینقدر بهتر شود. الان هم نسبت به ده سال بعد، همینطور است؛ یعنی احدی نمیتواند پیشبینی کند که ده سال آینده ما به کجا خواهیم رسید؟ خودتان را برای آن روز آماده کنید.
شاید برخی بگویند: شما که اینقدر امید میدهید، حالا اگر ظهور عقب افتاد چه؟ خُب اگر تصمیم خدا بر این تعلق گرفت که عقب بیفتد، دارد ایمان ما را امتحان میکند، ما که نمیتوانیم جلوی امتحان خدا را بگیریم! کمااینکه خدا قبلاً هم اینکار را کرده و «بدا» حاصل شده است، مثلاً در زمان حضرت نوح، چندین بار مژدۀ فرج داده شد ولی به تأخیر افتاد. تازه ما که فقط امید واثق میدهیم، در حالیکه حضرت نوح(ع) وعدۀ قطعی داده بودند!
برای آماده شدن نیروها جهت یک عملیات بزرگ، معمولاً یک مانور نظامی انجام میدهند تا نیروها آمادگی لازم را پیدا کنند. حالا ببینید که اهلبیت(ع) خودشان بزرگترین مانور را برپا کردهاند که در اربعین 20 میلیون نفر در کربلا حاضر میشوند. شما فقط حساب کنید که برای این20 میلیون نفر به مدت یکهفته و هر روز سه وعده غذا بخواهد داده شود، چه رقمی میشود! واقعاً سازماندهی این ماجرا در حدّ معجزه است!
* واقعاً این پیادهروی اربعین برای چیست؟ آیا تفریح است؟! اگر این مانور آمادگی برای قیام پای رکاب حضرت نیست، پس چیست؟ چرا اهلبیت(ع) - با روایاتی که در باب ثواب زیارت حسین(ع) با پای پیاده بیان فرمودهاند- 20 میلیون نفر را آوارۀ بیابانها کردهاند؟ آیا از این جریان نمیخواهند بهرهبرداری کنند؟ معلوم است که اهلبیت(ع) برای این ماجرا نقشه کشیده و طراحی کردهاند تا یک میعادگاه عظیم 20 میلیونی درست کنند.
حضرت امام(ره) میفرمود؛ اهلبیت(ع) که اینهمه ثواب برای گریه و زیارت حسین(ع) بیان فرمودهاند، از اول نقشه داشتند. با این اشکها و زیارتها چه کارها میتوان کرد!(صحیفه امام/16/344)
منبع:
بیان معنوی/استاد علیرضا پناهیان
محقق: سیده حدیث موسوی
تایپیست: سیده سبا میرزمانی
انتقام تاریخی در اربعین
* در صدر اسلام چه قبل از هجرت و چه بعد از هجرت و حتی بعد از رحلت رسولالله(ص) یک تلاش مجدانهای وجود داشت برای اینکه حرمت پیامبر(ص) را بشکنند؛ یعنی برنامهریزی میکردند برای اینکه شأن و شخصیت پیامبر(ص) را پایین بیاورند.
* اینهمه آزار و اذیتهایی که پیامبر(ص) و انبیاء گذشته تحمل میکردند، سرِ چه بود؟ منشأ اصلی این آزارها چه بود؟ بیاحترامی به ولیّ خدا اقدام اصلی ابلیس است که آن را در دلِ یاران خودش میاندازد و در رفتار آنها تجلی میدهد.
* استراتژی اصلی شیطان، شکستنِ حرمت پیامبر و ولیّ خداست؛ این مرکز ثقلِ کفر است! بینمازی، عرقخوری، دزدی و همۀ جنایتها، فرعِ این ماجراست. این کارهای بد آنقدر بشریت را به قهقرا نمیبرد که بیاحترامی به ولیّ خدا میبَرد!
* وقتی بیاحترامی به ولیّ خدا استراتژی اصلی ابلیس است، در نقطۀ مقابلش، حرمتبخشی به ولیالله هم باید وظیفه و راهبرد اصلی مؤمنین در مقابلۀ با طاغوت باشد. لذا هرجا در تشخیص درست و نادرست و یا «أهم فالأهم» تردید کردیم، ببینیم کدام کار، بیشتر حرمت ولیالله را بالا میبرد؟
* بر این اساس، احترام گذاشتن به ولیّ خدا باید مهمتر از کارهای خوبِ دیگر، بلکه ارزشمندترین کار باشد. کمااینکه چندین بار در روایات فرمودهاند: وقتی پیاده برای زیارت امام حسین(ع) حرکت میکنی، هر یک قدمی که برمیداری، ثواب یک حج دارد!
* بیحرمتی به ولیّ خدا در کربلا و روز عاشورا به اوج خود رسید. قتل و شهادت امام حسین(ع) فرعِ ماجراست؛ اصل ماجرا این بود که حرمت ایشان شکسته شود.
* برای مقدمهسازیِ ظهور، باید حرمت ولیّ خدا را بالا ببریم و جلوی بیحرمتیها را بگیریم و چه کاری بهتر از این زیارت اربعین باعث حرمتبخشی به ولیّ خدا میشود؟
* اگر بخواهی مقدمات ظهور را فراهم کنی، ارزشمندترین کار، این است که حرمتگذاری برای ولیّ خدا را بالا ببری و در جامعه و جهان نهادینه کنی.
* امروز، عالیترین تجلیِ این حرمتگذاری، همین پیادهروی باعظمت اربعین است.
* چگونه میتوانیم مانند اربعین شکوهی از احترام برای ولیّ خدا در جهان ایجاد کنیم تا مردم جهان بفهمند که ولیّ خدا اینقدر برای ما حرمت دارد!
هیچ کاری مثل پیادهروی اربعین نمیتواند این اثر را داشته باشد.
* زیارت اربعین و عظمت این اجتماع حولِ ولیّ خدا، حداقل کاری است که میتوانیم انجام دهیم و خدا هم دلها را به این سمت هدایت کرده است تا بیشترین حرمتبخشی برای امام حسین(ع) انجام شود؛ یعنی همان ولیّ خدایی که بیشترین بیحرمتی در حقش صورت گرفته است.
* حرمت حسین(ع) در کربلا شکسته شده است و این حرمت باید برگردد تا بشریت روی سعادت ببیند و ما برای همین، به اربعین میرویم.
* بیایید یک انتقام تاریخی از بیحرمتیهایی که نسبت به اولیاء خدا شده است، بگیریم و این تاریخ شومِ بشری را تمام کنیم؛ تاریخی که در آن به ولیّ خدا بیاحترامی شده است. از کجا شروع کنیم؟ از همان نقطهای که در آن بیشترین بیاحترامی صورت گرفت؛ یعنی کربلا. بیایید پیاده و پابرهنه برویم.
* شما در این پیادهروی اربعین، خونِ شهدا را به ثمر مینشانی، و ریشۀ ظلم و تباهی را از بین میبری و مقدمه برای نجات عالم بشریت فراهم میکنی.
منبع:
بیان معنوی/استاد علیرضا پناهیان
محقق: سیده حدیث موسوی
تایپیست: سیده سبا میرزمانی
❤مسافر کربلا❤
مسافر دیار عشقم رویم سیاه از گناه اما آقا پسندیدم آری کربلایی می شوم امسال باور نمیکنم …اما….. انگار راهی می شوم امسال رو به راهم کن مولا… رو به همان ره که می رود آقا…. در مسیر کربلا او با ما هست همراه… قدم به قدم نگاهم می کند…. در این شلوغی تنهاییش تنهایم می کند… همه به قصد قضای حاجت آمده ایم … به قصد عشق به مولا و زیارت آمده ایم …. ?اندکی تامل کن هم مذهبم ? کمی به اطرافت نگاه کن… ? خواهرم _ برادرم ? مولای دلتنگی ها آن غریب تنها ♥ به عشق ما آمده ….♥ ?آمده ما را ببیند یار و همراه برگزیند? ?امان از آن لحظه ای که این مسیر را خالی از یار ببیند? پس مبادا در میان اشک هایت ,در میان حاجت هایت , ? فراموشش کنی??مولای من مولای مهربانان است ? ?گرچه تنهاست ولی یاور بی کسان است? ❤بیاید در این مسیر با هرنفس یادش کنیم❤ ❤فقط برای تعجیل در ظهورش دعا کنیم❤
نویسنده: سیده حدیث موسوی
عکاس و گرافیست:سیده سبا میرزمانی
تایپیست: سیده حدیث موسوی
ازدواج
مَا بَنِی بَنَاءِ فِی اِلسَلامَ اَحَبُ اِلِی اللهُ, مِن التَزویَج
(در اسلام هیچ کاری محبوب تر از ازدواج, نزد خداوند افراشته نشده است.)
ازدواج
ازدواج مرحله مهمی از تشکیل خانواده است که بیش از همه مراسم و رویدادهای زندگی انسان, در جنبه های متعدد فردی, زیستی و اجتماعی, امری جهانی و از نظر اهداف, ثابت و پایدار است.
این فرآیند عبارت است از, کنش متقابل زن و مرد که برخی شرایط قانونی را حیات بخشیده است.1
آثار ازدواج
ازدواج موجب سکونت آرامش, نجات از تنهایی, ایجاد انگیزه, کسب استقلال, تشکیل خانواده, تعاون و همکاری, حفظ دین, وسعت رزق و روزی, نشاط در زندگی, تولید مثل و بقای نسل بشر, تعدیل غریزه جنسی و در امان بودن از فحشا می شود.2
در امان بودن از فحشا
رسول خدا (ص) می فرمایند: از زنا دوری کنید, زیرا در آن ده خصلت و ضرر وجود دارد
کم شدن عقل,ناقص شدن دین, تنگ دستی و ضیق روزی, کوتاه شدن عمر, تفرقه و جدایی, خشم خدا, مبتلا شدن به نسیان و فراموشی, احساس کینه و بغض به اهل ایمان, بی آبرویی و مستجاب نشدن دعا و عبادات3
در اخبار معراج نقل شده پیغمبر بر قومی گذشت که پوست های آنان با نخ های آتشین دوخته میشد. پیامبر(ص) فرمود: “ای جبرئیل! اینها چه کسانی هستند؟” گفت: “اینها کسانی هستند که بدون ازدواج و از راه غیر مشروع به دنبال زن ها می رفتند.”4
ارضای نیازهای انسان از مسیر صحیح در سلامت روح و روان او موثر است و معمولا نیازهای بالاتر قبل از نیازهای پایین تر پدید نمی آید.ایجاد روابط جنسی همراه با محبت در بستر خانواده موجب می شود افراد نیازهای جنسی خود را ضرورت زندگی ندانسته و برای مهار آن به فحشا کشیده نشوند.
منابع
1.باقر ساروخانی, مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده, ص 23
2.مکارم الاخلاق, ص 373
3.آداب زناشویی, رضا کریمی
4.همان
نویسنده: ازهار طاهری
تایپیست: سیده سبا میرزمانی
سخن آغازین
آرمانگرایی در شرایط فعلی برای کشور حیاتی است و آرمانگرای حقیقی ذاتا واقع بین است. ملزوم واقع بینی تلاش برای حل مشکلات نزدیک است و لازمه ی آرمانگرایی چشم داشتن به قله های دور دست, ترسیم نقشه نیل به تمدن نوین اسلامی و ارائه ی برنامه برای سیر این مسیر, تنها خروجی ذهن آرمانگرای واقع بین خواهد بود و توشه ی سالک در این راه ولایت مداری است.
ولایت مداری غیر از بله قربان گویی است. ولایت مدار کسی است که عمر خود را وقف تام حقوق حاکم نماید.یعنی اطاعت مضاف بر خیرخواهی.
کسانی که با بهانه ی اطاعت, ناخواسته تعقل, انتقاد و سوال را مهجور ساخته اند در غربت ولی همان مقدار سهیمند که آن دسته که با اسم انتقاد و تعقل , اطاعت را رها نموده اند سهم دارند.
ما تا حقیقت حکومت اسلامی سالها فاصله داریم. ابتدا برچیدن مظاهر وارداتی از وجود خود و سپس صادرات الگوی خود به شرق و غرب دوگام اساسی تا رسیدن به حکومت حقیقی اسلام است.
نقش نخبگان این است که بصیرت را نه فقط در خودشان بلکه در بقیه نیز بوجود آورند.
باید رسا, روشن و مبین بگویید. آنچه را که می فهمید, البته سعی کنید درست بفهمید.
1388/5/5 مقام معظم رهبری
نویسنده: سیده سبا میرزمانی/دهکده