من اشتباه کردم
رهبری درهمان ابتدای مذاکرات بارها فرمودن که موافق مذاکره نیستن و نسبت به آینده آن بدبین می باشند.
اما بیان نکاتی لازم است.
۱_یک دسته از خطاهایی در حوزه مدیریتی هست که هر کارشناسی متوجه اشتباه بودن آن میشود که اگر رهبر اینهارو مرتکب بشه صلاحیت رهبری ندارد
۲_دسته دیگری از خطاها که پیچیدگی دارد و معمولا انسان مجبور است از بین چند راه یکی را انتخاب کند که ضرر کمتری داشته باشد. این رفتارِ طبیعی هر انسانیست. که رهبری در این سالها ثابت کردند همواره در هیاهوی سیاسی و فشار آقایان مسیری را انتخاب کرده اند که یا کم خطر است و باعث کسب تجربه امت شده و یا کلا بی خطر!
۳_ رهبر بنای جا انداختن فرهنگ اعتراف به اشتباه در بین مسئولین رو نیز دارند و این راه رو برای مطالبه مردمی در خصوص اشتباه افرادی که خودشون رو عقل کل می دونن باز میکنند.
۴_ اینکه رهبری پس از هفتاد سال درس خواندن، با علم زیادی که دارن و تونستن سُکان داری موفقی پس از سالها مدیریت کلان از خودشون ارائه بدن و به اعتراف دوست و دشمن در این کار حتی یک نقطه ی مکروه از ایشان دیده نشده، به راحتی عبارت “اشتباه کردم” و “نمیدانم” رو به کار میبرن که این امر حاکی از تواضع بیش از حد ایشان است .
چرا که خیلی از افراد عادی بدون هیچ رتبه علمی خاصی در بیان این دو کلمه به شدت مقاومت میکنند.
۵_شروع مذاکره در همان سال اشکالی نداشت که ایشان بارها هم بیان کردند “بدبین هستم” اما ادامه ی مذاکرات اشتباه بود که پنج سال توسط دولت طول کشید و به هر حاشیه و جنجال سیاسی و رسانه ای آن را ادامه دادند.
۶_ این عبارت به “ذَّم بدل از مدح” برمیگردد.رهبری در شروع سال دوم مذاکرات به کرات بیان کردند که فریب لبخند دشمن را نباید خورد و به
چاقوی پشت لبخند اعتماد نباید کرد!
ولی ما همچنان شاهد جنجال های سیاسی و ادامه مذاکرات توسط دولت بودیم که حتی آب خوردن را به مذاکرات گره زده بودند و این وسط از شنیدن کنایه های “کاسب تحریم” ، “بی شناسنامه” و “بی سواد” نیز بی بهره نبودیم.
۷_حالا هم همان تیم رسانه ای و همان فشارها باقیست، ادامه دهید و تمام خرابکاری ها گردن همین یک جمله بیاندازید! تاریخ درحال تکرار است!
۸_برای درک بهتر این موضوع به سخنان پیوسته رهبری در سال های ۹۲ تا ۹۳ پیرامون قبول برجام مراجعه کنید تا بهتر متوجه #علت_قبول_کردن_برجام بشوید.
*باتشکر از صبر و حوصله اساتید عزیزم در تصحیح و راهنمایی اینجانب*
*نویسنده:سیده سبا میرزمانی*