المیزان را مدیون اویم
فرض کنید دختر یک خانواده ی ثروتمند هستید در تبریز.
با یک طلبه ساده ازدواج میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همین طلبه ی ساده راهی نجف میشوید.
گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند می میرد!
بعد دوباره فرزند میدهد، دوباره در همان بچگی می میرد!
دوباره فرزند میدهد دوباره…!!
این درحالی ست که فقر گریبان تان را گرفته.
در حدی که یکی یکی، اسباب خانه را میفروشید.
حتی رختخواب!….
……
همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر میبرد.
علامه درباره ایشان گفته بودند: ” من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم” !!
یا :“اگر صبر حیرت انگیز همسرم نبود من نمیتوانستم ادامه ی تحصیل بدم”
صبر حیرت انگیز.. .
نوشتن المیزان…
علامه نه تعارف داشته و نه اغراق میکند.
علامه در جایی فرموده بودند: “ایشان وقتی در قم رو به حضرت معصومه سلام میدادند من جواب خانوم را میشنیدم! و همچین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند من جواب سلام امام حسین(ع) را میشنیدم!”
……
همیشه به جایگاه او حسرت میخورم!
با خودم فکر میکنم وقتی که داشته خانه را جارو میزده، یا وقتی برای علامه چایی میریخته، میدانسته در آسمان ها انقدر معروف است؟
میدانسته در پرورش یک مرد بزرگ انقدر موثر است؟
کاش کتابی از زندگی نامه اش چاپ شده بود.
کاش برای ما کلاس آموزشی میگذاشت.
کلاس اخلاق. اخلاص.
کلاس مدیریت زندگی در شرایط بحرانی.
کلاس چگونه از همسر خود علامه طباطبایی بسازیم؟
کلاس چگونه بدون قلم بدست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم؟
کلاس چگونه مهم باشیم اما مشهور نه؟
کلاس چگونه توانستم در اهداف والای همسرم او را در بدترین شرایط یاری دهم؟
کلاس…
همه ی این ها چند واحد میشود؟
چقدر واحد پاس نکرده دارم….
به یاد آنها بخوانیم..
#مدافعان_حرم اگر نبودند، من و تو نمی توانستیم اینگونه آزادانه در خیابان ها راه برویم؛ نمی توانستیم با غرور در مورد خود و توانمندی هایمان صحبت کنیم. مدافعان حرم بودند که این غرور را به مردم سرزمینشان با خونشان هدیه دادند.
گل های خان طومان برگشتند
کتاب: از حاج ابراهیم تا خان طومان
کتابی که حسابی دلم را می برد … و به مراد دلم جهت می دهد. معرفی کتاب در این روزها که خبر رسیده شهدای خان طومان برمیگردند.
در خبرها دیدم که تشییع باشکوهی برگزار نمی شود
…گویا کرونا فقط برای تشییع شهداست..
✅اما باشد تا در تاریخ ثبت شود، ولایت مدارها عقلایی ترین رفتار را داشتند
چندخطی برای رباب
▪️ #رباب ، دختر عاقل و عالمِ عدی بن اوس از #انصار ساکن #شام بود. کسی کلامش به فصاحت مشهور و زبانش به شاعری گشورده شده بود.
▪️ پس از ازدواج با حسین بن علی (ع)، مورد توجه و علاقه ایشان قرار گرفت؛ تا جایی که ایشان درباره رباب و دخترش فرموده است: «هرگز زندگی در خانه ای را دوست ندارم که در آن #سکینه و رباب نباشند. می خواهم تمام مال خود را نثارشان نمایم و من را سرزنش و عتاب نکنید.»
▪️رباب که در واقعه #کربلا حضور داشت، پس از #اربعین یکسال در زیر آفتاب نشست و هرگز در سایه نرفت تا اینکه از این مصیبت، به دیدار خداوند شتافت.
? آخرین لحظه ی شهید
▪️ لبهای #علی_اصغر ، مثل ماهیان بیرون از آب به هم می خورد. رباب، لبهای خشکش را گاز گرفت و او را به سینه ی بی شیر چسباند. ناگهان برخاست. هاجر وار میان خیمه ها می دوید و طلب آب می کرد.
▪️ #زینب (س) با چشمان پر اشک به او می نگریست. فرزند برادر را به آغوش گرفت و به سمت حسین (ع) رفت. رباب در سکوت به زینب خیره شد که طفل را در دستان برادر گذاشت و فرمود: «این طفل تو سه روز است آبی ننوشیده. از این قوم برای او جرعه ای #آب بطلب.»
▪️ حسین بن علی (ع) به سمت لشکریان دشمن برگشت و فرمود: «ای مردم! شما پیروان و خانواده ام را کشتید. جگر این طفل شیرخواره از #تشنگی آتش گرفته است. نزدیک به هلاکت رسیدن است، جرعه آبی برای این تشنه لب بدهید.»
▪️ رباب، به چشم خود دید، حرمله را و گلوی شش ماهه اش را. رباب، در سکوت، به رضای الهی راضی شد.
? وداع
▪️برای علی (ع) یک قبر کوچک با غلاف شمشیر می کند و خاک مزارش با اشک در می آمیخت. صدای آه حسین (ع) زنها را از خیمه بیرون کشید. اول ام کلثوم دوید… پایش به لباس عربی می پیچید و زمین می خورد؛ آخر برادرزاده اش برای چه کشته بودند؟
▪️ فریاد می کشید: ای وای از آتش دلم! آه از این مصیبت!
▪️ علی در خاک رفت ولی این آخرین دیدار رباب نبود. رباب، زمانی که با دستان بسته و پای غل شده در زنجیر، در کاروان می رفت، بارها و بارها سر بلند کرد و سر علی را بر قامت نیزه دید و دید و دید…
? مجلسی، محمد باقر، محن الابرار، ترجمه ی مقتل بحارالانوار،ج 1، ص 1009.
دنیا بهشت کفار
گاه دچار تردید میگردم! کسانی که اعتقادات و مقیدات درستی (نماز، حلال و حرام و …) ندارند، وضعیت بهتری دارند، گویی خداوند امثال ما را رها کرده است؟!
برای رحمت، لطف و کرم خداوند متعال، چرتکه انداخته میشود و ریالی محاسبه میگردد؟! آیا گمان میشود که دنیا، آخرت است و هر کسی در اینجا نعمت مادی بیشتری داشت، مقربتر و مرفهتر است و هر که نداشت، لابد دچار قهر الهی شده و یا دست کم رها شده است؟! آیا خداوند متعال در قرآن کریم، خودش را اینگونه معرفی نموده، یا آن که نگاه مادهگرایانه [ماتریالیستی] چنان غالب شده که به رغم گمان برخورداری از شناخت و ایمان، به خداوند سبحان و الطاف و نعمات او نیز با عینک مادی نگاه میشود؟!
بنابراین، اگر گاه چند سؤال عقلی برای ذهن خود مطرح نماییم و سپس به جای نگاه احساسی و ناامیدانه و گلهمندانه و حتی طلبکارانه، نگاهی با معرفت، ایمان، اخلاص، عشق و امید داشته باشیم، خودمان متوجه میشویم و به پاسخ بسیاری از پرسشها میرسیم؛ و البته مطالعه نیز لازم است، چرا که “عقل به نور علم میبیند"؛ و به همین دلیل خداوند علیم و حکیم، کتاب خلقت و کتاب وحی را به روی ما گشوده است و انبیا و رسولانش را برای خواندن نشانههایش، و تعلیم کتاب و حکمت به سوی ما فرستاده است، چرا که علم، بدون معلم حاصل نمیگردد.
«كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» (البقره، 151)
ترجمه: همان گونه که رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم؛ تا آيات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاك كند؛ و به شما، كتاب و حكمت بياموزد؛ و آنچه را نمىدانستيد، به شما ياد دهد.
سوء ظن به خداوند سبحان
بدتر از داشتن و یا نداشتن، سوء ظنّ نسبت به خداوند سبحان است که در نهایت به اهانت و افترای به او میانجامد! و مهم آن است که بسیاری از مسلمانان، از سنگینی بار بسیاری از گناهان با خبرند، اما به راحتی به خداوند متعال سوء ظن پیدا میکنند و هر نسبت ناروا و افترایی را به او میبندند! غافل از آن که خود میفرماید: بدترین ظلم، افترای به اوست و افترا زننده، ظالمترین انسانهاست و خداوند افترا زنندگان را کافران میخواند:
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ» (العنکبوت، 68)
ترجمه: چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ بسته يا حق را پس از آنكه به سراغش آمده تكذيب نمايد؟! آيا جايگاه كافران در دوزخ نيست؟!
●- بسیاری [دانسته یا ندانسته]، به هنگام موفقیت و دارایی، مواضع “قارونی” میگیرند و میگویند: «این حاصل اندیشه، فکر، هنر و عمل خودمان است»! و به هنگام مواجه با مشکلات، “جبر گرا” میشوند و میگویند: «خدا چنین کرد – خدا چنین خواست و …» و گلهمند هم میشوند که «چرا خدا با ما چنین میکند»؟!
عقل معاش:
ما یک کلمهی “عقل” میگوییم و آن را به هر معنا و مصداقی از تفکر و تعقل حمل مینماییم، در حالی که بسیار فرق است بین “عقل شناختی” با “عقل معاش". لذا ممکن است کسی بسیار مؤمن باشد، اما “عقل معاش” نداشته باشد و دیگری اصلاً کافر باشد، ولی “عقل معاش” داشته باشد. آیا چینیها و ژاپنیهای بودایی، یا امریکاییها و اروپاییهای به ظاهر مسیحی، در اقتصاد موفقترند، یا مسلمانان؟! امام خامنهای، با این همه تأکیدات، هنوز نتواسته سیستم اجرایی و برنامهریزی کشور را قانع کند که باید متوجه “سرمایه و تولید” داخلی باشند.
نگاه به دیگران و قیاس:
یکی از بدترین نگرشها و کارها، نگاه به ظاهر دیگران و سپس قیاس باطن خود با ظاهر آنهاست! آدمی نسبت به خودش شناخت دارد و تا حدودی عمق و فشار مشکلات خودش را درک میکند، اما دز دیگران به جز ظاهر نمیبیند. سپس با یک داوری مبتنی بر نادانی و ظاهربینی، میگوید: «فلانی نماز نمیخوانَد، اما خانه و خودرو و شغل خوب و شرکت دارد، ولی من نماز میخوانم و اینها را ندارم»؛ گویی نتیجه نماز، باید خانه و خودرو باشد! و بدتر آن که نسبت به خداوند سبحان تردید میکند! و این کاش فقط در وجودش شک میکرد، در حالی که به وجود خدا شک نمیکند، بلکه او را متهم و محکوم میسازد!
کسی بیشتر از روزیاش نمیخورد
رزق و روزی مادی و معنوی نیز قانونمند است و حساب و کتاب دارد و از روی علم و حکمت توزیع میشود. فرق است بین روزی کسی که فکر میکند، کار میکند، مقتصد است و …، با رزق و روزی کسی که منتظر است سقف بشکافد و از آسمان روزی برسد! اما در هر حال میزان دارایی، به مثابه رزق و روزی نیست، بلکه میزان مصرف، رزق و روزی است که یا به حلال به دست آورده و یا به حرام. کسی که صدها میلیارد دارد، اما یک دست کت و شلوار دارد و کسی که کارمند است و همان یک دست را دارد؛ روزیشان همان یک دست کت و شلوار است. سوپر میلیاردری را میشناسم که به یک وعده غذا خوردن دیگران حسرت میبُرد و میگفت: «بیش از ده سال است که معدهی من، به جز نان و ماست را قبول نمیکند»!
روزی و طغیان
گاه رزق و روزی زیاد مادی [ثروت، شهرت، شغل، موقعیت اجتماعی و …]، سبب طغیان میگردد! فرمود: «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى / العلق، 6 و 7»؛ یعنی [انسان که هیچ گاه غنی نمیشود و همیشه فقیر است]، اما آنگاه که خود را غنی میبیند، طغیان (سرکشی) میکند. در آیه دیگری میفرماید که اگر بیشتر بدهم، نه تنها طغیان میکنند، بلکه در این طغیان، لجاجت و پافشاری هم میکنند:
«وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (المؤمنون، 75)
ترجمه: و اگر به آنان رحم كنيم و گرفتاریها و مشكلاتشان را برطرف سازيم، (نه تنها بيدار نمىشوند، بلكه) در طغيانشان لجاجت مىورزند و (در اين وادى) سرگردان مىمانند!
آیا بیشتر سرمایهداران و مرفهین، اهل طغیان و فسق و حتی ظلم نیستند؟!
●- بنابراین، خداوند رحمان و رحیم، به بندهی مؤمن، معتقد و معادگرایش، چیزی نمیدهد که سبب انحراف و طغیان او شود، اما به بندهی کافرش بیشتر هم میدهد تا بیشتر فرو رود، چرا که این لجبازی در طغیان، به خودش بر میگردد.
دنیا، بهشت کفار
البته در نظام هدایت، مسائل دیگری هم هست که شاید درکش برای ما زیاد هم آسان، راحت و قابل پذیرش نباشد! همینقدر خلاصه میشود که همگان بندگان خداوند هستند و باید نصیب و لذتی از بهشت خدا ببرند، منتهی آنان که کافرند و اعتقادی به معاد ندارند، بهشت را خلاصه به رفاه و لذت دنیای مادی میدانند و خدا هم چیزی از متاع دنیا به آنها میدهد، ولی از آخرت بینصیب میمانند؛ ولی برخی دنیا و آخرت حسنه را مطالبه میکنند:
«فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ * وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (البقره، 200 و 201)
ترجمه: … بعضى از مردم مىگويند: «خداوندا! به ما در دنيا، ( نيكى ) عطا كن!» ولى در آخرت، بهرهاى ندارند * و بعضى مىگويند: «پروردگارا! به ما در دنيا ( نيكى ) عطا كن! و در آخرت نيز (نيكى) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!»
پس، خداوند متعال به آن که هم دنیا را میخواهد و هم آخرت را میخواهد، در دنیا روزی حسنه و به اندازه میدهد و در آخرت، روزی بیحساب؛ اما به دنیا گرایان، کم یا زیاد، روزی دنیا را میدهد.
●- پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، هر دو در یک جملهی بسیار نورانی و ژرف فرمودند: «الدُّنيا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ و َ جَنَّةُ الْكافِرِ – دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است / امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 356».
●- خداوند متعال، خود در قرآن کریم فرمود که اگر شما مؤمنان دچار مشکلات شناختی و اعتقادی و سوء ظن و … نمیشدید و دسته جمعی از دین و ایمان بیرون نمیرفتید، سقف خانهی کفار را از نقره قرار میدادم:
«وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ» (الزّخرف، 33)
ترجمه: اگر (تمكّن كفّار از مواهب مادى) سبب نمىشد كه همهی مردم امت واحد (گمراهى) شوند، ما براى كسانى كه به (خداوند) رحمان كافر مىشدند، خانههايى قرار مىداديم با سقفهايى از نقره و نردبانهايى كه از آن بالا روند.
بالاخره آنها نیز باید نصیبی از بهشت و نعمات الهی ببرند، منتهی این دنیا فانی، این خانههایی که بزرگش نیز کوچک است و در آن پیر و فرسوده شده و میمیرند و به ارث میگذارند را به عنوان بهشت خود انتخاب کردهاند؛ اگر چه هر کافری هم مرفه نمیشود و آن که مرفهتر میشود، بیشتر در غفلت فرو میرود و طغیان میکند.
●●●- بنابراین، باید در راستای توحید و معاد و آخرتگرایی، با توکل، توسل، دعا و البته تفکر، تعقل، برنامهریزی و تلاش، به دنبال کسب و افزایش رزق حلال خود باشیم، نه این که به ظاهر زندگی دیگران بنگریم، در نیتجه به خداوند متعال سوء ظنّ نماییم و افترا نیز ببندیم! این گمراهی و خسرانی به مراتب بدتر و مُهلکتر از کم داشتن یا نداشتن است.
مشارکت و همافزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
گاه دچار تردید میگردم! کسانی که اعتقادات و مقیدات درستی (نماز، حلال و حرام و …) ندارند، وضعیت بهتری دارند، گویی خداوند امثال ما را رها کرده است؟!
خدا را ن میبینم چگونه باور کنم هست!؟
چند وقته “شک” افتاده به جونم! همش یه صدایی بهم میگه: تو که خدا رو نمیبینی، پس به چی ایمان آوردی؟! نمیدونم چی کارکنم خواهش میکنم کمک کنید. (مهندسی عمران / کرج)
اگر گمان دارید که یک صدایی این شک را به شما القا میکند، سعی کنید که صاحب صدا را بشناسید. آیا هوای نفس خودتان است که از درون وسوسه میکند، یا شیاطین جنّ و انس نیز از بیرون سر و صدا و وسوسه میکنند. چرا که یقیناً این ندای عقل و فطرت نیست.
کمک ما این خواهد بود که تا حدودی مسئله شک و شکاکی، آن هم نسبت به وجود خداوند سبحان را برای شما شرح دهیم، تا مطمئن شوید که هیچ شکی ندارید.
“شک” نیز بد و خوب و سالم و ناسالم دارد. “شک” میتواند مقدمهای برای رسیدن به معلوماتی متقن باشد و میتواند مانند یک بیماری و خوره، به جان آدمی بیفتند. چیزی مثل خیال است که هم میتواند مقدمهی “تفکر و تعقل و شناخت” باشد و هم میتواند بیاساس و پوچ و ذهنآزار باشد.
از مرحوم آیت الله طالقانی رحمة الله علیه، در خطبهای از نماز جمعه ایشان شنیدم که «فردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد که هلاک شدم! ایشان پرسیدند: چرا؟ گفت: چون شک کردم! پرسیدند: به چه چیز شک کردی؟ گفت: به وجود خداوند! ایشان فرمودند: «الله اکبر، هذا اول الیقین»، یعنی: الله اکبر، این تازه اول یقین است.
پس، شک سالم، مبتنی بر پرسشها و حتی شبهات منطقی، خودش میتواند مقدمه، اول راه و باب رسیدن به یقین باشد، و شک ناسالم، بیمنطق، بیدلیل و از روی عادت ذهن به شکاکی، نه تنها به هیچ نتیجهی متقنی نمیرسد، بلکه آدمی را در گمراهی دورتر میسازد!
بنابراین، یاد سعی کنیم که هر نوع شکی در ذهن ما، پایه و اساسی داشته باشد، علتی و دلیلی داشته باشد، نه این که همینطور بگوییم و به خود القا کنیم که “من شک دارم"!
أَفِي اللَّهِ شَكٌّ
برای ذهنی که تکفر و تعقل میکند و در وادی “تخیل” متوقف نمیماند، اگر چه علم زیادی نداشته باشد و فقط به خودش و همین طبیعتی که مقابل دیدگانش قرار دارد نگاه کند، هیچ شکی درباره وجود خداوند متعال باقی نمیماند! با خودش میگوید: اگر هستی هست، پس هستیبخش هم هست. اگر من، خودم و جهان را نیافریدم و دیگران نیز مثل خودم مخلوق هستند، پس لابد دیگری آفریده است که خودش مخلوق نیست.
از اینرو، انبیای الهی به کلام وحی و یا توضیحات خودشان، براهین عقلی و اثباتی بسیاری ارائه کردهاند و از زمین و آسمان، نشانهها و دلایل آوردند، اما گاهی نیز میفرمود: «مگر در وجود خداوند متعال، شکی هست - و حال آن که زمین و آسمان، بر وجودش گواهی میدهند: «قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ … - رسولان آنها گفتند: «آيا در خدا شكّ است؟! خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده … / ابراهیم علیه السلام، 10».
پس، اقرار و اذعان نماییم که ممکن است سؤالات بسیاری داشته باشیم، اما عقل آدمی، در اصل وجود خداوند متعال، هیچ شک و تردیدی ندارد.
خدایی که نمیبینیم
آیا ما هر چه را که میشناسیم و به وجودش ایمان داریم، میبینیم؟! حتی مادهگرا (ماتریالیستها) ناچارند تمامی تجربیات و دریافتهای مادی خود را برای نتیجهگیری، به عقل ارجاع دهند و قوانینی که به چشم مادی نمیبینند را بر آن مترتب کنند! مثل قانون علیت.
آیا ما چیزی به نام عقل، فکر، قلب (جان)، دوست داشتن (حُبّ)، بد آمدن (بُغض)، عشق، نفرت، امید، ترس، نگرانی و … را میبینیم، و یا فقط آثارشان را در مواضع و رفتارها، میبینیم، و میگوییم: «علت آن رفتار، این حالت بوده و این حالت معلول آن رفتار است»؟!
به حکم عقل گواهی میدهیم که همه چیز معلول است و هیچ معلولی بدون علت پدید نمیآید و بر اساس باور همین نادیدنی، تحقیقات و اکتشافات علمی و تجربی را انجام میدهیم؛ پس چگونه ممکن است که جهان آفرینش و نظم عالمانه، حکیمانه و مقتدرانه بر آن و ربوبیت آن را بدون آفرینندهای علیم، حکیم و مقتدر و ربوبیّت او ببینیم و یا در وجودش شک کنیم؟!
خدایی که میبینیم
به امیرالمؤمنین علیه السلام گفتند: تو مرد علیم و حکیمی هستی، پس چگونه خدایی که نمیبینی را میپرستی؟! نفرمودند: خدا که ماده نیست و شکل و شمایل ندارد که دیده شود، بلکه فرمودند: «ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ – هرگز ربی (صاحب اختیار و تربیت کنندهی اموری) را که نبینم، نمیپرستم» و البته توضیح دادند که «لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الأبصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ – هرگز چشمان با نگاه (مادی) او را مشاهده نمیکنند، بلکه قلوب به حقیقت ایمان او را میبینند / اصول کافی، ج 1، ص 245».
ابن العوجاء، مادهگرا (ماتریالیست)، از امام صادق علیه السلام پرسید: «اگر خدایی هست، پس چرا خودش را پنهان کرده و
رسولانش را میفرستد، خب خودش را آشکارا نشان دهد تا دیگر کسی دربارهی او شک نکند»!
ایشان نفرمودند که خداوند سبحان، جسم و ماده نیست که خودش را مانند انسان یا … نشان دهد؛ بلکه فرمودند: «چگونه پنهان گشته کسی که خودش را در وجود خودت به تو ارائه و نشان داده است» و سپس نشانههای خالقیت، قدرت و ربوبیّت خدا را در وجود خود او، چنان بر شمرد که ابن ابی العوجاء اقرار کرد که هیچ پاسخی نداشتم.
خالقت کیست؟
اگر برخی از مردم، راجع به هر اسم خداوند سبحان [مانند: إله، رب، مالک، قادر، رازق و …] شک کنند و یا شریکانی برایش بتراشند و جعل کنند، نسبت به اسم “خالق"، نه میتوانند تردیدی نمایند و نه میتوانند جایگزینی خیال و جعل نمایند!
آدمی میداند، میبیند و یقین دارد که اولاً هیچ چیزی ازلی نیست، پس همه ساخته و خلق شدهاند؛ پس همه چیز “مخلوق” است - و ثانیاً میداند، میفهمد و میبیند که هیچ چیزی ازلی نیست، پس همه نبوده و سپس پیدایش یافتهاند، پس مخلوقند – و ثالثاَ یقین دارد که نه خود، خالق خودش است و به جهان هستی بخشیده، نه سایرینی که مثل او هستند. پس به وجود خالق یکتا یقین میآورد. لذا خداوند سبحان، عقل انسان را مخاطب قرار داده و میپرسد:
«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ» (الطور، 35 تا 37)
ترجمه: يا آنها بى هيچ آفريده شدهاند، يا خود خالق خويشند؟!
«أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ»
ترجمه: آيا آنها آسمانها و زمين را آفريدهاند؟! [نه، جای تردید نیست] بلكه آنها جوياى يقين نيستند!
«أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ»
ترجمه: آيا خزاين پروردگارت نزد آنهاست؟! يا بر همه چيز عالم سيطره دارند؟! (تا بتوانند ربوبیت کنند، رازق باشند، بیارند و ببرند و …)
●●- پس هیچ انسانی که کمی تفکر کند، نمیتواند در وجود خداوند سبحان شک نماید، مگر این که خودش به خودش القا کند که «من شک دارم»!
پاسخ یک شبهه
✅پرسش:
در دو حدیث زیر، يکي ميگويد در مورد خدا تفکر کنيد ولي ديگري خلاف اين را مي گوید. کدام درست است و باید چه کرد؟
برترين عبادت انديشيدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست (ميزان الحکمه،ري شهري،ج9،ص231)
پيامبر اکرم (ص) :در همه چيز تفکر کنيد ولي در ذات خداوند تفکر نکنيد (نهج الفصاحه {مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص} ، مترجم و گردآورنده : ابوالقاسم پايبند ، ص 389 )
?پاسخ:
هر دو صحيح است
يکي توصيه مي کند در مورد خدا فکر کنيد و ديگري توصيه مي کند اين تفکر در ذات خدا نباشد بلکه در مورد اوصاف خداوند و قدرت و خلقت او تفکر کنيد
?تفکر در ذات يعني اينکه کسي فکر کند وجود خدا به چه کيفيت است، جنسش چيست ، کيفيت حضور او در همه هستي و ….
☘️تفکردر اوصاف خدا يعني مهرباني او را در تمام هستي مشاهده کردن، رزاق بودن او، خالق بودن او ، تنوع آفرينش و قدرت و علم او را فهميدن و ….
عمار، سلمان و مقداد در کلام بهجت
✅ «مقام حضرت سلمان علیهالسلام»
? حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
? چه بکنیم از بی علمی؟!
چه بکنیم از ضعف در ایمان؟!
از ضعف در تدین! … چه بکنیم از این ضعفها؟!
?چه بکنیم از این ضعفهای اختیاری؟! نمیرویم دنبال تحصیلات علمیه! نمیرویم که بفهمیم که خب عمل چطور بر ما آسان بشود؟
اختیارا نمیرویم!
اگر غیراختیاری باشد حالا، خدا میبخشد ما را؛ اما اختیاری را چه بکنیم؟!
? چهکار بکنیم از ضعف ما در علم و عمل؟!
چه کار بکنیم که این ضعف ما به اختیار ماست؟! خودمان نمیرویم دنبال تقویت!
? تقویت علمیه، همین است که عرض کردم؛ درس خواندن و درس گفتن، که هیچکس از آن مستغنی نیست؛ مگر انبیا و اوصیا، که صحبت درس در آنها نیست، ما هیچ ربطی به آنها نداریم!
✅ ماهنوز، شاگردان آنها، سلمان و ابوذر و اینها، بالای سرما قرار دارند و ما مقامات آنها را هنوز خبرنداریم ونمیدانیم چیست![چه رسد به مقام انبیاء و اوصیاء]
⭕️ مبادا در خودمان یک خیالهای شیطانی بکنیم!
ما رعیت هستیم و در رعیت هم، رعیتِ رعیت هستیم.
ما اگر اعتراف به مقام سلمان و ابوذر و مقداد و عمار نداشته باشیم، اعتراف به مافوق آنها (بالاترازآنها که انبیاء و اولیاء هستند) داریم؟
نه! دروغ است!
[ اینکه فکر کنیم بدون اعتراف وشناخت به مقام امثال سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، توانستهایم شناختی از مقامات انبیاء و اولیاء داشته باشیم دروغ است!]
? ما از سلمان و ابوذر و مقداد، یقینا! عقبتر هستیم،
[مثلا یکی] دلیلش این است که سلمان به زهیر گفت: «إذا أدرکتُم سید شباب أهلالجنة فکونوا أشُدُّ فَرحا» .. از این غنیمتی که تحصیل کردی…
حالا تا زمان قیام سیدالشهدا چقدر طول دارد؟! زمان سلمان تا آن زمان؟!
حالا از کجا او(زهیر) موفق بشود به این کار؟ هفتاد و دو تن [اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام] بیشتر نبودند! چطور [سلمان] از بین همه مردم او (زهیر) را جزو هفتاد و دوتن حساب کرده بود و دید (متوجه شد)؟
? آنها کجا و ما کجا ؟!
ما خیلی دوریم از آنها !!
? ما کجا میرسیم به سلمان و ابوذر و مقدادشون ، ما خاک پای اونها نمیشویم ..
? بخشی از فرمایشات حضرت آیتاللهالعظمی بهجت اعلیالله مقامه در دیدار جمعی از طلاب مشهد با معظمله - تابستان ۱۳۷۶
اخلاص در نماز
✅واقعا برای چه نماز می خوانیم؟
✍حتما باید در انگیزه نماز خواندنمان عمیق شویم علت اینکه نماز های ما گاهی کم اثر و کم ثمر است ریشه اش در نیت های درونی ماست که عملمان خالص برای خدای مهربان نیست، انگیزه درونی ما گاهی نگاه اطرافیان و تاثیر برخورد آنهاست که اگر بدون توجه به آنها فقط محبت به خدا ما را به نماز بکشد بی شک نمازمان تغییر می کند!
? امام صادق(ع) فرموند: نماز شما در بلند شدن و ايستادن نيست همانا نماز شما فقط اخلاص شماست و اخلاص هم آن است كه در نماز فقط خداوند را در نظر بگيريد.
? محجّة البيضاء، ج ۱، ص ۳۵۰
مردان بکر..
بعضے ها را هر چقدر بخوانے
#خستہ نمے شوی!
بعضے ها را هر چقدر گوش دهے
عادت نمےشوند!
بعضے ها هر چہ #تڪرار شوند
باز بڪرند و دست نخورده!
مثل #شهدا …
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #کلام_شهدا #خاطرات #عکس
کتابم...به زودی
بخشی از کتابی که در دست دارم ?
(زندگی نامه حضرت زهرا پیش از تولد تا لحظه شهادت)
.
.
زهرا که با قدم های آرام آمد قلب علی تپیدن گرفت . سر به زیر انداخت و به پشت خیمه ها رفت. گویی هر قدم زهرا روی زمین رعدی بود در درون علی. قلبش ضربانی تازه گرفت. ندیده بود کسی را به ابهت زهرا. زهرا برایش متفاوت ترین دختر عالم بود
به خیمه که رسید، باران قلب علی باریدن گرفت. قطرات محبت زهرا شبنم وار رگ و پی علی را مجذوب عشقی میکرد که ریشه در ازل داشت حالا استعداد گل دادن دارد، جوانه های بهانه های آفرینش…
.
.
نظرتونو برام کامنت کنید✋
.
.
چگونه پولدار شویم
مورد دیدم طرف مغازش سوخته، رفته یه ور دیگه مغازه افتتاح کرده که اصلا تمرکز جمعیت اونجا نیست و بعد برای جلب مشتری به مغازش؛ بندری با صدای بلند پخش میکنه جوریکه صدا تا ته اینور خیابون میرسه!!? حالا نگاه کنی بازم با این همه زحمتی که کشیده مغازش سوت و کووووور!! بله! سوت و کوووور! چرا؟ چون اصلا راه حلش این نیست. راه حل جلب نظر خدا برای سرازیر کردن رزق و روزی انجام دادن کاری که خدا ازش متنفره نیست!!!
.
از طرفی دیدم موردی که رفته ته یه خیابون خلوت و پرت مغازه بستنی فروشی زده! هر ساعتی از شبانه روز هم بری، باید صف بایستی تا بتونی خرید کنی! هرچی بازیگر و فوتبالیست هم هست میاد میره اونجا سلفی میندازه و میشه تبلیغ رایگان.. خب چرا؟? چون کارایی کرده که نظر کسی رو که قرار بهش پول بده رو جلب کرده.
.
اصلا انگار رزق و روزی و پول جمع کردن با دو دوتا چارتایی که ما ها داریم پیش نمیره! راه حل های ما انگاری به درد بخور نیست ? مشاوره ها و ترفند های ما دیگه جوابگو نیست! هی ضرر رو ضرر?
.
یه چیزی هست به اسم #برکت و یه خدایی هم هست که اسمش #رزاق ! یعنی روزی دهنده!
اصلا کی از خدا حرفه ای تره؟ کی هست توی این دنیا که از خدا #پولدار تره؟ کی از خدا قوی تره؟ کی از خدا بیشتر آینده و گذشته رو میدونه؟
.
مگه نه اینکه خدا بهترینه؟ خدا داره راه حل پولدار شدنو میگه!!! همین چهارتا.. به ریشت قسم! راه حل جلب رزق و روزی نماز شبه! ذکر دم صبحه..
۴۰ روز اینارو انجام بدین .اگر #رزق و روزیتون از اینی که هست بیشتر نشد بیایید همینجا هرچی خواستید بهم بگید?
.
.
#راه_های_کسب_درآمد #راه_های_جذب_ثروت #پول
فقر اعتقادی آخرالزمان
امروز توی یه جمعی شنیدم یکی از خانم ها میگفت اسم دخترمو گذاشتم نازنین زهرا تا خود حضرت زهرا روز قیامت شفیعش باشه!(درست یا غلطشو کاری ندارم) یهویی سه تا خانم دیگه که اونجا بودن خیلی سریع عکس العمل نشون دادن که برو بااااابا خرافاتی! #حضرت_زهرا کیه دیگه! یه زنی که اصلا معلوم نیست بوده یا نبوده ورداشتن #مقدس کردن که سر منو تورو شیره بمالن! تو چقد گاگولی.
راستشو بخواهید برای لحظه اول گر گرفتم! احساس کردم تو کل مغزم سوزن فرو کردن. دروغ چرا؟ شوخی ندارم توی این موضوع! من حتی دوران دانشجویی وارد ستاد ریاست جمهوری جناحی شدم که صددرصد مخالفش بودم! اونجا گوشم رو به شنیدن شعارهایی که برای من بعضا ضداعتقادی بود عادت دادم! میخوام بگم اینقدر عملیاتی روی خودم کار کردم که بتونم با مخالف خودم سر یه میز برای مناظره بشینم و تعصبی نشم! ولی خب.. #حضرت #زهرا فرق میکنه…. از درون برای یک لحظه اتیش گرفتم. نفس حبس شده توی سینمو خیلی محکم فوت کردم بیرون و با چشمای سرخ شده برگشتم به یکیشون که از همه وقیح تر میزد زل زدم. فقط برای سه ثانیه! .داشتم توی ذهنم ردیف میکردم که کدوم بدبختیشو بکوبم تو سرش تا بشینه سر جاش؟ #افتخارات خاصی توی زندگیش نداشت باوجودیکه سی سالش بود! تو همون سه ثانیه فکر کردم همون جمله ای که خودش دو دقیقه پیش داشت میگفت رو الم عثمان کنم بزنم تو فرق سرش ؟ که داشت میگفت بدون آرایش تا سوپری هم نمیرم حتی اگر از گشنگی بمیرم. یا نه همین موهای اکستیشن شدشو بزنم تو سرش که اعتماد به نفسش فوران کنه؟ یا شایدم اون لبای ورقلمبیده.
به خودیه خود مشکلی با لب #ژل زده، موی #اکستیشن شده و #آرایش کردن ندارم! حتی رفیق صمیمی این مدلی زیاد دارم.. مشکل من با اون قسمتی بود که همچین آدم تهی از اعتماد به نفس و تهی از تفکر که کل دغدغش توی پرداختن به ظاهرشه و از ادبیات کلامش گل و بلبل میباره چطور جسارت میکنه درمورد همچین شخصیت علمی ، معنوی، فلسفی، سیاسی و .. نظر بده..
.
توی ثانیه چهارم زبونمو تا جایی که شد گاز گرفتم. دردم گرفت. ولی سکوت کردم. به همون نگاه بسنده کردم و احساس میکنم فهمید آماده ی گفتن چی حرف هایی بهش بودم..
از جمعشون خارج شدم و فکر میکردم به روایتی که پسر در #آخرالزمان از ترس پدر به طور پنهانی نماز میخواند و نگه داشتن دین در این دوران مثل نگه داشتن گلوله ای از آتش در دست است..
.
.
#تولیدی
ما فقیریم یا حضرت زهرا!؟
حدیث معروفی که میگه اگر فقر از دری وارد بشه، ایمان از در دیگه میره بیرون رو این روزها خیلی از اینو اون می شنوم که همین یه حدیث رو دلیل هر غلطی که دلشون میخواد بکنن کردن! یا یکم مهربون تر.. توجیه هر گناهی که براش عذاب وجدان دارن….! باید بازخوانی کنیم دوران خلافت امیرالمومنین (ع) رو! که اینقد نگن ملت از اسلام بخاطر این حکومت زده شدن!! کیه که نشنیده باشه اهالی خانه حضرت زهرا س سه روز پشت سرهم روزه وصل گرفتن چون هیچی توی خونه نداشتن بخورن و هر شب فقیری میومد و خوراکشون رو میبرد! نشنیدین امام علی ع میاد خونه و میبینه هیچی برای خوردن توی خونه موجود نیست! میرن و از یک یهودی یک دینار قرض میکنن تا باهاش غذایی تهیه کنن.. در مسیر ابوذر رو میبینن که پریشان هست! بهش میگن چی شده؟ میگه خانوادم گرسنه هستن و هیچی ندارم که براشون بخرم.. امام هم همون یک دینار رو به ایشون میبخشه!
نشنیدین اینارو؟؟
.
شنیدین.! ولی خب هیچ وقت نشده که عملیاتی بهش فکر کنیم.
کدوم یک از ما همچین شرایطی رو تجربه کرده آخه.. کی از بین ما ۳ روز هیچی نخورده! کی رفته از یهودی پول قرض گرفته و همونو داده ب رفیقش چون گشنه تر بوده!!!؟ داریم بینمون همچین فقری؟
اوضاع اقتصادی مملکت و مسلمین در دوران خلافت امام علی یه همچین چیزی بوده.. اشتباه کردن تو گوش من و شما !! این دوره و زمونه تعریف فقر تغییر کرده! ما هممون پول به اندازه نیاز داریم که بخوریم. به اندازه داریم که بپوشیم. به قدر کافی داریم که خوش بگذره.. ! ماها پول برای ریخت و پاش نداریم و به این میگیم فقر! پول برای رفاه بیشتر نداریم و به این میگیم فقر!!!! حتی یک درصد شبیه دوران پیغمبر و امام علی رو تجربه نکردیم.. تعجب میکنم! شاخ درمیارم وقتی طرف بچه نمیاره و میگه بچه خرج داره، از کجا بیارم براش تبلت بخرم? از کجا پول بیارم خونه بخرم براش پس فردا? همه ی این حرفهارو هم میندازه تقصیر حکومت که اررررره اینا منو از دین زده کردن! .
من نمیخوام بگم حکومت گل و بلبه ها! نه! هرچیزی به جای خودش عیب داره ولی تو همین شرایط خیلیا مسلمونن.. تو چرا ضعیف بودنتو میندازی گردن اینو اون؟ ?
این حجم از فاصله بین ما و مفاهیم دینی فاجعه س! .
تصویر واقعی از خلافت زمان امیرالمومنین اینه! نه اونی ک تو ذهنتون اشتباهی ساختن! مسلمون بودن هزینه داره! سختی داره! بدبختی داره! .
خوبه که بدونید حضرت زهرا س بارها بر اثر گرسنگی شدید رنگ چهرشون زرد میشده و حسن و حسین ع چندین شب گرسنه میخوابیدن!
.
هیییییچ کدوم از ماها تو این حکومت اسلامی اینقد فقیر نیستیم که اونا بودن! هیچ کدوممون..
#تولیدی
خوبان روزگار مسلمان زینب اند...
کاری که حضرت زینب (س) در مدیریت کاروان کربلا تا شام و بعد مجلس کاخ یزید داشتند فقط از عهده ی چهار معصوم به طور همزمان برمی آمد.
چهار معصوم به صورت همزمان میتوانستند همچین کاروان عزاداری را که از زن و بچه تشکیل شده مدیریت کنند تا ضمن دشمن شاد نکردن، اسلام را به کرسی بنشاند.. شرایط سخت بی آبی، و مسیر ناهموار و اسارت از ان زنان عزادار میتوانست کوره های آتشی بسازد که شاید عصاره ی کربلا را تباه سازد.. شاید برای همین سرور شهیدان شب قبل از عزیمت به میدان جنگ، به خواهر توصیه حفظ اسلام میکند…!
.
کودکان داغ دیده ای که چند روزی تشنگی کشیده بودند و اکنون پدران خود را در خون غرق شده میدیدند و تازه کتک هم میخوردند!! میتوانستند آنقدر بیتابی کنند که کاروان هدف اصلی اش را فراموش کند..
..
مدیریت این غافله را علیا مخدره خانم حضرت زینب (س) به عهده داشتند و چه خوب مدیریتی! عظمت جایگاه حضرت این است.. به اندازه ی چهار معصوم!!
.
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود!
.
.
سیده سبا میرزمانی
هجده ساله
.
ناخودآگاه در ذهنمان یک #زن نود ساله ی #باتجربه را متصور میشویم وقتی که از #حضرت_زهرا (س) صحبت میکنیم.. که لابد خیلی کار بلد بوده است که هنوز هم که هنوز است خیلی از حرف هایش برای دانشنمدان #علوم_اسلامی نامفهوم است!!
چه کسی باورش می شود که #تربیت حسنین ع ، حضور موثر در #مسائل #سیاسی زمان خودش، فعالیت پررنگ #تحصیلی با آن حجم از #خانه_داری، که تازه شب هایش تا صبح به #عبادت می گذشته است را یک زن ۹ ساله انجام میداده؟؟؟؟ چه کسی باورش میشود که حضرت زهرا س وقتی #شهید شدند فقط #هجده سال داشته اند!
. ?ما تا الان چند روز زندگی کرده ایم؟ چند #کار_مفید انجام داده ایم و چند افتخار (اخلاقی_سیاسی_علمی) کسب کرده ایم؟؟ اصلا مگر چند روز دیگر #فرصت_زندگی کردن داریم؟؟؟ .
?فاصله ی ما #شیعیان با حضرت زهرا س چند سال است؟؟ ما در هجده سالگی تازه متوجه میشویم دنیا دست کیست و هدفمان چیست و کجاهارا اشتباه رفته ایم!!! تازه اگر #خدا کمکان کند و اینها را بفهمیم.. .
?این درد را به کجا ببریم که به دختران دوازده ساله ی ما میگویند “بچه” !!! و به دختران #دم_بخت بیست ساله ی ما میگویند “هنوز برایش زود است” از کدام الگو پیروی میکنیم که اینقدر بین ما و حضرت زهرا س فاصله افتاده است و تا این حد به تلف کردن این لحظه های باارزش از زندگی خودمان و فرزندانمان عادت کرده ایم؟؟ حضرت زهرا س زندگی دنیا را به #سفر تشبیه کرده بود! سفری که باید درآن وسایلی جمع آوری کنیم تا در مقصد بعدی به دردمان بخورد! .
? این را تکرار کنیم که *ما مسافریم! ما دیگر هیچ وقت به امروز برنمیگردیم، هرچیزی که نیاز است را با خود بردارید* . ?ثانیه های #عمر تان را بیهوده تلف نکنید. هدف خدا از خلق شما سپری کردن لحظه های زندگی در گوشی #موبایل نبوده! هدف خلقت نشستن جلوی تلویزیون نیست! ما شب اول قبر باید برای ثانیه های عمرمان پاسخگو باشیم که کجا و چطور خرجشان کردیم!!! چطور میشود کسی هجده ساله شهید شود و آن همه کار کرده باشد و ما با سی چهل سال زندگی هنوز درگیر شکست عشقی و مباحث بنیادی هستیم و نمیتوانیم حتی خودمان را کنترل کنیم که حرفمان را کجا پرتاب کنیم و کجا قورتش بدهیم..
.
?کمی فکر کنید! هرچیزی که از امروز نیاز دارید را جمع کنید.. شما دیگر به امروز برنمیگردید!!!!! .
?اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد ٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فِی بَصَرِی وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ الْإِخْلَاصَ فِی عَمَلِی .
.
نویسنده:خانم میرزمانی
نذری به فقرا در محرم ۲
در روایات آمده که به واقعه ی #عاشورا #فکر کنید! نمیفرمایند یادآوری کنید یا مثلا مرور کنید؛ بیان شده “فکر” یعنی هردفعه که به عاشورا فکر میکنیم یک مسئله جدید، یک درس جدید پیدا میکنیم.. یعنی اگر بیست و اندی سن داریم باید تا الان #بیست و اندی نکته جدید یاد گرفته باشیم که اصلا تکراری هم نباشند!
خب این خیلی مسئله مهمی هست.. که بعد از هزار و چهارصدو مقداری سال از آن واقعه که فقط نصف روز هم بوده.. تعداد کمی هم بوده اند.. (در روایات قوی اصحاب #اباعبدالله #الحسین (ع) زیر صدنفر بوده اند) کاری کرده اند که هنوز ما میتوانیم از آن نکات جدید یاد بگیریم..
کما اینکه این قضیه در جبهه مخالف اباعبدالله ع ، جبهه ای که عمدا با #اسلام به خصومت میپردازد؛ دیده نمی شود.!. این تنوعی که عاشورا در مبانی #اخلاقی، #سیاسی و کلا #دینی دارد، دشمن حتی دو قلمش را ندارد.
. هرسال تیتر میکنند که #نذری_ندهید فقرا گرسنه اند.. یا شاید خیلی خلاق باشند بگویند ماجرای کربلا دعوای قبیله ای بوده و با دعوای نخ نمای عرب و عجم بخواهند برای یکی دو نفر بازار گرمی راه بیاندازند.
چیزی بیشتر از این ندارند که بگویند . برای همین هر سال تکرار میکنند ولی با نفرات مختلف.. اینها نشان دهنده ضعف و ترس آنان از امامت و ولایت است.
. *ناچار اند در مقابل عظمت این تجمع و هماهنگی ؛ در برابر این حرکت واقعا عظیم که بدون هیچ مدیریتی کاملا خودجوشانه رخ میدهد خودشان را مثل مرغ سربریده به درو دیوار بکوبند*
کاری نمیتوانند بکنند وقتی هنوز محرم شروع نشده پیر و بچه مشکی میپوشند! .
#لذت_تماشای_دشمنِ_شکست_خورده_و_بی_تاب_گوارای_وجودتان ..
. ▪️ #حی_علی_العزا ▪️
.
نویسنده: خانم میرزمانی
.
#اعتراضات_سراسری ?
#چینج_رژیم ?
#ارواح_عمتون ?
نذری به فقرا در محرم
خصلت آخرالزمان
رک بودن در اسلام
#رک_بودن در مسائل اخلاقی و شخصی، از نظر اسلام کلا مردود و منتفیه! خدا کسایی که رک هستن رو اصلا دوست نداره..
چون مومنین نیش و کنایه نمیزنن!
مومنین غم و ناراحتیشون در قلبشونه.. نه روی زبونشون تا بقیه رو ناراحت کنن..
با زبونشون قلب کسیو نمیشکنن.
در تعریف مومنین اومده که اونها کسانی هستند که خودشونو اذیت میکنن تا کسی اذیت نشه!
.
در فقه حکمی وجود داره درمورد نجاست در محل نماز خواندن..
بیان شده که اگر دیدید جلوی چشمتون کسی در مکانی دسشویی کرد و رفت، نفر دومی اومد و در همون مکان ایستاد تا نماز بخونه. نباید بهش بگید که اینجا نجسه!!!
.
شاید ظاهر این حکم تطهیر باشه ولی باطنا اسلام در این حد رک بودن رو منتفی میدونه!
.
#مومنین اگر از کسی دلخور بشن
و عیب و ایرادی از کسی ببینن
و یا متوجه #حقیقت زشتی بشن که یکم از عرف خارجه…
هیچ وقتِ هیچ وقت اون رو به زبون نمیارن تا فرد مقابل #ناراحت بشه..
و اونو توی دل خودشون نگه میدارن
ولو اینکه ناراحتم بشن!
اسلام به #قلب و #احساسات احترام زیادی میزاره
خدا فرموده اگر دل کسی بشکنه، قطعا به زودی بلایی بر سر شما نازل میشه ک از اون رهایی نباشه.
.
#دل_شکستن در #اسلام #مجازات سنگینی داره
بهترین راهکار در برخورد با آدم های #متکبر
#خودخواه
و
#مغرور اینه که سکوت کنید!
هیچی نگید!
باخودتون بگید که اونا خودشون از کار خوشون #عذاب میکشن.
شما دیگه عیبشونو به رخشون نکشید
#رفتار زشتشونو به رخشون نکشید.
سکوت کنید.
خودتون #اذیت بشید که همین اذیت شدن اگر با #خلوص #نیت باشه، باعث #پیشرفت معنوی و تقرب به خدا هم میشه..
و ی نکته مهمتر اینکه وقتی از کسی ناراحت میشید و سکوت میکنید
اصلا اصلا تحت هیچ شرایطی نفرینش نکنید…براش دعا کنید…
بگید خدا هدایتش کنه؛ خدا آخر عاقبتشو بخیر کنه! اینجوری شما رشد میکنید..
چون دعا کردن به رشد شخصیت شما کمک میکنه
*هیچکس توی کره زمین از رک بودن به محبوبیت! شهرت! عبودیت! موفقیت و پیروزی نرسیده*
.
امام علی ع هم که از همه بهتر بود
و از همه بیشتر حقایق رو میدونست..
هیچ وقت رک نبود و بیست و سه سال سکوت کرد..
شاید علت سکوتشون سیاسی هم بود،
ولی هیچ وقت به مرم کوفه نگفت عیب از شماست ک منو یاری نمیکنید!!
.
#رک_نباشید
.
.
.
نویسنده: سیده سبا میرزمانی
کدام یک از معصومین ع از همسرانشان طلاق گرفته اند؟
.
در بین ۱۴ معصوم حتی یک مورد طلاق و جدایی وجود ندارد..
و این در صورتی است که اهل بیت بهترین مردمان بودند و گاها بنا به شرایطی که دشمن ایجاد میکرد مجبور به ازدواج با کسانی شدند که حتی ذره ای از انسانیت بو نبرده بودند! چه برسد به شریعت!!
.
این سالها وقتی از زوج های جوان سوال می شود که چرا از همسر خود جدا شده ای؟ درجواب برای اولین دلیل طلاقشان میگویند که : ” لیاقت منو نداشت” .
?چرا فکر میکنیم از دماغ فیل افتاده ایم و باید پسر بی عیب و دختر شاه پریون دچار ما بشود و خدایی نکرده اگر عیبی از همسرمان دیدیم چنان بر حال خودمان افسوس میخوریم که گویی هییییچ عیبی در وجود خودمان نیست!!
.
?از همه بی عیب تر ، اهل بیت (ع) بودند، آنها الگوی زندگی ما هستند!
اتفاقا سرآمد کسانی که از طرف همسرانشان دچار خیانت شدند، همین اهل بیت بودند!
ولی آنها چگونه زندگی میکردند که هیچ گاه سمت طلاق نرفتند!!
.
برای نمونه همسر جوادالائمه (ع)
ام فضل راضی شد تا میوه ی همسرش را به زهر آغشته کند و او را با سم به شهادت برساند..
.
از بین ما اگر کسی بدترین شوهر را هم داشته باشد هیچگاه راضی به قتلش توسط خود نیست! چه برسد به اینکه شوهرش امام مهربانی مثل جوادالائمه (ع) باشد! خدا لعنت کند ام فضل را..
.
شخصی آنجا بود و وقتی دید امام از درد به خود میپیچد لیوانی آب به سمت امام گرفت ، ولی ام فضلِ بی دین! حتی انسانیت هم نداشت.. آن لیوان را از دست امام کشید و پرت کرد..
.
?در مصیبت اهل بیت ع اگر ناراحتیم.. کمی هم فکر کنیم!
.
?چرا جوادالائمه ع هیچ گاه همسر خود را طلاق نداد تا این واقعه رخ ندهد؟؟؟
.
?چرا آمار طلاق در کشور ما ۳ زود در هر یک ساعت است؟؟؟
. ?چرا اکثر طلاق ها در کشور ما در سال اول ازدواج است؟؟
. ?کمی با عیب هامون مبارزه کنیم!
با طلاق اعلام نکنید که خیلی بدبخت و ضعیفید و قدرت مبارزه با رذائل اخلاقی رو ندارید!!!
.
.
آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت امام الهادی جوادالائمه علیه السلام
.
نویسنده: سیده سبا میرزمانی
.
.
هیئت انقلابی
? رهبر انقلاب: در محیطهای مراسم مذهبی، مراقب باشید هیچ کاری که از حدود ضوابط شرع ممکن است بیرون برود، رخ ندهد؛ این را مراقبت کنید.
#هیئت_انقلابی
شناخت
اگر میخواهی شخصیت واقعی یک انسان را بشناسی به حرفهایی که دیگران درباره او می زنند توجه نکن. ببین که او درباره دیگران چطور صحبت می کند
ذهن خلاق
برای فعال کردن قسمتِ خلاقیت مغزتان:
“شنبه ها” ساعت مچی خود را برعكس
ببنديد،
“يكشنبه ها” با دست غیر معمول مسواک بزنيد،
“دوشنبه ها” به يك راديوی خارجی گوش كنيد و سعی كنيد مطالب را بفهمید،
“سه شنبه ها” با دست مخالف صبحانه ميل كنيد و…
?
این کارهای غیرمعمول باعث میشود مغز را به چالش بكشيد تا عصب ها مجبور شوند مسيرهای جديدی بسازند
و اين كار ظرفيت مغز و حافظه را زياد مي كند.
و در نهایت شما از هر دو قسمت مغزتان استفاده میکنید
و مغز بطور متعادل و بالانس فعالیت میکند.
منبع: دکتر سمیعی
تلاش
مثل گندم باش
زیر خاک می برندش
باز می روید پُرتر،
زیر سنگ می بَرندش
آرد می شود پر بَهاتر،
آتش می زنندش
نان می شود مطلوب تر،
ذات باید ارزشمند باشد…!
نویسنده: سیده سبا میرزمانی
سلام بر عارف کاید خورده
#تولیدی
سلام ای عاشق عارف، سلام ای کسی که مفتخر به ایل عجمی و برای کسی رفتی که ازایل عرب است…
دعایمان کن چون تو متحد باشیم. نیستی که پیروزی راببینی، رفتی تاطاغوت راباخودببری. ای مالک اشتر عمه ی سادات!
باوجود مردان خدایی چون تو دیگر هیچ شیعه ای دلش نمی لرزد.
کربلا دیگر تکرار نخواهد شد. کاید تو کاید نشدی ..دعایم کن من هم نشوم.
چشمانم چون چشمانت باز باشد وبماند.
رفتی تاچون عباس سربلند با زینب (ص)ملاقات کنی..
خوش بحالت،سلامم رابرسان.
نویسنده: ازهار طاهری
چگونه با امام حسین (ع) به مقام برسیم؟
#تولیدی_حوزه_علمیه_فاطمه_الزهرا_آبادان
در تاریخ قوم هایی زیادی داریم که با عزاداری بر اباعبدالله به یار امام زمان شدن نزدیک شدند. و این به بحث مقام پیدا کردن تحت لوای اباعبدالله اشاره دارد .
اشک از شکستگی قلب می آید, اشک بر اباعبدالله دنیایی نیست, و برای همین اثر طهارت و پاک کردنش خیلی زیاد است. اشک بر سیدالشهدا از عرش می آید. حدیث است که : ” هرکه به سیدالشهدا وصل باشد بوی بهشت می دهد.” بعضی انسان ها مانند حیوان صرفا می خورند, می خوابند و تولید مثل می کنند. اینها از حیوان هم پست تر هستند.
چرا اشک؟ چون امام حسین (ع) معامله بزرگی با خدا کرد. برای همین خدا هرچه دارد به امام حسین می دهد.. به عزادار و گریه کن او می دهدو هنگام معامله از اسباب دنیایی به عزادار اعطا نمیکنند. بلکه از مقامات آسمانی بین آنها تقسیم میکنند.
در زهیر بن قین چه چیزی بود که آنطور خریداری شد.. او عثمانی مسلک بود. اعتقادی این بود که هم یزید مسلمان است و هم حسین.. و جنگ بین دو مسلمان حرام است.چه می شود که اونطور رجزخوانی می کند؟
و یکی مثل عبیدالله که شیعه بود. امام از او توقع داشت.. اما از بذل جانش دریغ کرد و گفت اسب ها و اموالم مال تو.. اما با جانم کاری نداشته باشید.
حضرت زینب (س) به قصد پیدا کردن کسی برای کمک به امام حسین (ع) به لشگر زد و با عمرسعد برخورد کرد. به او گفت “این تو هستی که با حسین چنین می کنی؟ تو که پیشتر نامه برای بیعت با او فرستاده بودی..”
چگونه محبتی به امام حسین (ع) موجب مقام پیدا کردن می شود؟
این محبت سه ویژگی دارد: 1/ محبتی که کم شدن ندارد.
2/ توقع تقدیر و تشکر ندارد.
3/ خودخواهی ندارد و در آن گذشت موج می زند.
این چنین محبتی سبب می شود که ما با عزاداری بر اباعبدالله مقام پیدا کنیم…!
منبع: استاد اسماعیلی
نویسنده: سیده سبامیرزمانی
درمان جو گرفتگی چیست؟
#تولیدی_حوزه_علمیه_فاطمه_الزهرا_آبادان
عموما در پرتو جو زدگی و تحت تاثیر قرار گرفتن موضوعی که موجب حرارت شده, چند روزی در ما حرکت ایجاد می شود که به آن جوزدگی میگویند و علت این حرکت, مبانی نبودن آن موضوع است.
اخـتـصـار و اسـتـقـرار
برای پرهیز از جوزدگی و یا درمانِ آن, اختصار و استقرار در عمل مفید است. در عمل اخلاقی و یا صفت خوب, ایضا در صفتهای بد و ترک آنها همین روش اختصار و استقرار برقرار است.
امیرالمومنین (ع) می فرمایند: “قلیِلُ مُدّوم علیه خیرِ مِن کثیِر محلول علیه”1 یعنی ” کار اندک مداوم,بهتر از کار زیاد و ملالت آور است”
در این روایت شریف به جایگاه اختصار و استقرار پرداخته شده است.
اختصار یعنی کوتاه, کم, اندک و استقرار یعنی همواره, همیشگی
به قول شاعر: ” رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.. رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود.” سعدی
منبع: سرکار خانم استاد فرهنگ کیا ـ درس اخلاق
نویسنده: سیده سبا میرزمانی
هرکس پایان ماه صفر را خبر دهد..
#تولیدی
?آیا صحت دارد که پیامبر فرمود هرکس پایان #ماه_صفر را به من یا سه نفر اطلاع دهد
بهشت بر او #واجب است
#پاسخ
✅مستند آنان حدیثی از پیامبر است که فرمودند:« من بشرنی بخروج آذار فله الجنه : هر کس به من بشارت دهد صفر تمام شده است #بهشت می رود» .
عده ای معتقد شدند آذار همان صفر است در حالی که آذار از ماههای رومی است و صفر از ماههای قمری است .
مرحوم شيخ #صدوق در كتاب ارزشمند علل الشرايع اين حديث را به صورت حدیثی مسند از ابن عباس آورده است و آن عبارت از این است که پیامبر اکرم روزی در مسجد قبا در جمع عده زیادی از اصحابش فرموند: «اول من یدخل علیکم الساعة رجل من اهل الجنه» یعنی اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می شود، مردی از اهل بهشت است. پس چند نفر که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند و اول کسی باشند که #مستحق بهشت گردند.
پیامبر که متوجه این موضوع شدند، به عده ای که در مسجد باقی مانده بودند، فرمودند: «إنه سیدخل علیکم جماعه یستبقون فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنه» یعنی هم اکنون عده زیادی از در مسجد وارد می شوند، تنها کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد، او اهل بهشت است. پس آن عده برگشته و وارد مسجد شدند در حالی که ابوذر در بین آنها بود.
پیامبر از آنان پرسید: «فی أی شهرٍ نحن من شهور الرومیه؟ یعنی در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ آن حضرت فقط پرسيدند در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ تنها ابوذر گفت: یا رسول الله از ماه آذار خارج شده ایم. پیامبر فرمود: ابوذر، این را می دانستم ولیکن دوست داشتم #اصحاب من مردی را که اهل بهشت است بشناسند.
?علل الشرايع،ج1ص176
✅صحبت رسول خدا(ص) در این زمان در مورد تبیین صفات مومنین بود و برای آوردن #شاهد با علم لدنی خود اشاره کردند که اولین کسی که از در مسجد وارد شود او چنین صفاتی را داشته و اهل بهشت خواهد بود؛ اما چون متوجه تحرکات عده ای از اصحاب شدند این مطلب را که «هرکس مرا به خروج ماه آذار خبر دهد او اهل #بهشت است» شرطی برای معرفی چنین شخصی یادآور شدند؛
لذا قول پیامبر(ص) تنها در همان زمان و مکان به عنوان شرطی برای معرفی مرد #بهشتی دارای مفهوم است و نه به معنای مطلق آن در همه زمانها و مکانها. در حالی که همین حدیث امروزه در بین برخی #شیعیان اینگونه مطرح شده است که هرکس در پایان ماه صفر در هفت مسجد را بزند و به پیامبر پایان ماه صفر را خبر دهد او اهل بهشت خواهد بود.
نویسنده: ازهار طاهری
تایپیست: سیده سبا میرزمانی
ایده برای ترک گناه
#تولیدی_حوزه_علمیه_فاطمه_الزهرا_آبادان
یکی از واجباتی که از نماز هم مهم تر است, مسئله “ترک گناه” است. برای این موضوع راه حل های مختلفی ارائه شده که ما در این نوشته به یکی از کارآمدترین و آسان ترین راه های آن اشاره می کنیم:
تهیه یک دفترچه
این دفترچه هرچه کوچکتر باشد, فواید بیشتری دارد, از جمله: 1/ قابلیت پنهان کردنِ آسان آن 2/همیشه همراه داشتن
*نکته: هر انسانی, چه خوب و چه بد , اعمالش همواره همراه اوست! این دفترچه هم باید همیشه همراه ما باشد.
این دفترچه باید دو طرف داشته باشد. یک طرف مخصوص اعمال خوب و طرف دیگر مختص به اعمال بد.. در طول روز هرکاری کردید فورا و سریع در آن دفتر یادداشت کنید .
باید با این دفترچه بری خدمت سربازی ترک گناه… 70 کیلو گرم میری.. 30 کیلوگرم برمیگردی..!
باید با عنوان مسلمانی که بر ماست تناسب نسبی پیدا کنیم.. هرکس به اندازه ی ظرفیتش.
آخر شب بدی هارو که نگاه کردی, شمارش میکنی..برای هرکدام توبه میکنی و به خودت قول میدهی که فردا آن کار را تکرار نکنی..
اعمال خوب هم باید شمارش شوند. خودت را به ازای هریک تشویق کنی و الحمدالله بگویی. و قول بدهی که آنها را فردا بیشتر کنی!
و آنقدر صلوات بفرست تا بخوابی..
در طی 10 روز تغییر شگرف و محسوسی پیدا خواهی کرد که هم برای خودت و هم برای دیگران قابل لمس است.
*نکته: هرکه با تقوا تر است, ارزشش پیش خدا بالاتر است.
*نکته:دین نتیجه نمیخواهد.. توجه دائمی به خدا میخواهد!
*نکته: وقتی انسان دچار قساوت قلب شود, از گناه خود احساس پشیمانی نمی کند.
منبع: سرکار خانم استاد زهره امیدی پور_ درس عقاید
نویسنده: سیده سبا میرزمانی
آداب استاد و شاگرد
#تولیدی_حوزه_علمیه_خواهران_فاطمه_الزهرا_آبادان
از زیرمجموعه های ادب, آداب رفتار با استاد است. اساتید و معلمان اولیا معنوی انسان هستند. ادب و احترام به آنها ادب به علم است.
در برخورد با استاد, انسان در برابر شخصیت او حضور ندارد, بلکه حضور انسان در برابر علم است.
علم نزد خداوند باارزش است و در تعالیم دینی از آن بعنوان ” نور ” یاد شده است. از جمله آدابی که باید محضر اساتید و اولیا معنوی خداوند رعایت شود به شرح زیر است:
1/ شاگرد برای سلام کردن به استاد پیش قدم شود.
2/ برای مصاحفه استاد پیش قدم می شود و اگر نشد پسندیده نیست شاگرد مصاحفه را شروع کند.
3/ در محضر استاد مرتبا و پی در پی به ساعت نگاه نکنید.
4/ بعد از استاد, سرکلاس نروید.
5/ پیش از شروع کلاس استغفار کنید تا دل آماده ی پذیرش نورِ علم شود.
6/ در محضر استاد, رانِ پا و زانو ها نباید مشخص شود. خانم ها با لباس و آقایان با کیف ,کتاب و یا دست آنها را بپوشانند.
7/ در محضر استاد نباید لم داد.
8/ در محضر استاد نباید پاهارا بالا آورد. (اگر روی زمین است, روی زانو ها بنشیند و اگر روی صندلیست کف پاها روی زمین قرار گیرد.)
9/ دوشادوش استاد حرکت نکنید. نیم قدم از او عقب تر راه بروید تا بتواند شما را ببیند.
10/ در مسیر های تاریک از استاد جلوتر حرکت کنید تا اگر بلا و آسیبی وجود داشت, شما سپر استاد شوید.
11/ هیچ علمی نماند که از استاد فرانگرفته باشید و او آن علم را با خود به گور ببرد.
12/ از استاد اطاعت محض داشته باشید و آن را تمرین برای اطاعت از امام زمان بدانید.
13/ وسط سخن استاد نپرید. منقول است بعضی علما در محضر اساتید خود سنگ در دهان می گذاشتند تا وسط سخن او نپرند و تمرین صبر هم نمایند.
14/ رفتار سبک سرانه نداشته باشید. بلند نخندید, بلند صحبت نکنید و..
15/ استاد را منتظر نگه ندارید.
16/ در رفت و آمد ها راه را برای او باز کنید.
17/ اگر شی سنگینی دست استاد دیدید از او بستانید و اگر نداد, تعارف کنید.. تکرار تعارف بیش از سه بار جایز نیست.
18/ در حالات معنوی خود, استاد را دعا کنید.
19/ در خانه علما حاجات خود را از خداوند بخواهید.
20/ استاد را از فاصله دور صدا نزنید, درخواست را با صدای بلند نگویید.
21/ فاصله بین استاد و شاگرد در حالت توقف باید دو گام باشد.
22/ تا وقتی استاد صحبت می کند, سکوت کنید.
23/پشت سر استاد غیبت نکنید.
24/ به استاد تهمت نزنید.
موارد فوق الذکر, رعایت ادب است.
منبع: سرکار خانم استاد آلبولافی/ درس صرف 1
تایپیست: سیده سبا میرزمانی